هــــــــــــــــي
دختره؛
تولدت مبارك.
چهارشنبه، مهر ۰۸، ۱۳۸۳
شنبه، شهریور ۲۸، ۱۳۸۳
بر تخم رود هر آنكه از ديده برفت.
---
چه موجودات بدبختي هستند اين عناصر ذكور .
طفلكها ابراز احساسات هم بلد نيستن. درست مثل اين كه حرف زدن به يه بچه ياد بدي، به اينام بايد انقدر بگي و بگي تا زبونشون باز بشه و اصولا ياد بگيرن آدم چه جوري علاقهش رو به ديگران نشون ميده.
بخوره تو سرتون بابا. نخواستيم.
---
اااه چقدر اين اتاقه سرده. يخ كرد پاهام.
---
داشتم جاروبرقي ميكشيدم و مامانه هم بيرون داشت جمع و جور ميكرد. در اتاقم كه بسته.
بعد يهو به ذهنم رسيد چقدر صحنه سينمايي ميشه اگه الان اون بيرون مامانم سكته كنه و هي منو صدا بزنه و منم به خاطر جارو نشنوم و بعد يه ساعت برم بيرون ببينم تقريبا مرده!!
با سرعت نور جارو رو پرت كردم زمين درو باز كردم كه مطمئن شم حالش خوبه.
---
حالا دو ديقهئم اومديم بنويسيم مامانه نشسته اينجا داره مخ تيليت ميكنه.
---
يا طرز فكر تو اشتباهه يا برداشت من،
آخه سگ كه نميتونه تلفن بزنه.
---
هر رابطهاي يه دز خاصي آرامش و امنيت و عشق بهت مي ده، يه دزي هم تنش و عصبيت.
اكسپاير شدن يه رابطه رو، از اونجا بفهم كه دز عصبيتش بيشتر از آرامش و عشقش ميشه.
---
بعد از دو ساعت درس خوندن تو كتابخونه سرتو بالا ميكني يكم كش بياي و خستگي در كني، چشمت ميفته به نوشته ي روي ميز :
خاك بر سر خرخون بدبختت كنن !
خيلي ممنون عزيزم كلي انرژي دادي بهم!!
به دو تا نمونه ديگه توجه كنيد:
سلام. من يك پسر خوب هستم. تو هم يك دختر خوب هستي. من مايلم با هم دوست بشيم البته اگه تو بخواي (مطمئن باش ضرر نميكني) به اين آيدي پي ام بده. ميلاد.
طريقه درست گاييدن ( يه چيزي حدود بيست خط آموزش روي ميز نوشته بود يارو ! )
---
تدابير نگهدارندهئم، تا يه مدت زمان محدودي كار ميكنن.
يه فكري بكن زودتر.
---
هر تو يي كه تو نيستي بابا.
---
هر اون ي هم اون نيست تازه.
---
عجــــــــــــــب خنگي هستيا..
رو هر كي اينقدر انرژي گذاشته بودم از خودمم اوستاتر ميشد.
---
But though you're still with me...
---
يكي از خصوصيات تخمي من اينه كه وقتي از يه موضوعي ناراحت ميشم، ميشينم همين جوري هي بهش پروبال مي دم و گندهش ميكنم.
تازه درست همون موقعم وبلاگ نوشتنم ميگيره.
---
خوااااااااااااااركسه ها من كجام بيادبه آخه؟؟
---
يكمي ديره واسه اينكه بگم چي دوست دارم و از چي خوشم نمياد.
دندت نرم.
---
FUCKING by nature...
---
محذوف.
---
گاهي فكر ميكنم تمام اين سطرها تلاش مذبوحانه يك احمقه براي پنهان كردن حماقتش.
يا شايدم تلاش يه بچه براي پنهان كردن بچگيش.
نچ.
هيچكدوم.
همش فقط يه صداس كه داد ميزنه...
اينم كه چي داد ميزنه، مطلقا به شما مربوط نيست.
---
اون اول اولا اسم گلزار ميومد من شخصا بالا مياوردم.
بعد از ديدن کما به اين نتيجه رسيدم که فقط وقتي لباس مشکي ميپوشه هيکلش خيلي سکسيه.
از ديشب تا حالام از مدل حرف زدن و خنديدنش خيلي خوشم اومده.
پروردگارا استدعاي عاجزانه دارم منو به روزي نندازي که بيام تو اين وبلاگ بنويسم وااااي گلزار دو نقطه ايکس !!
---
تحقير شدن بدترين حس دنياست،
اما بدترش، وقتيه كه خودت، به چشم خودت، حقارتت رو مي بيني.
عمقش رو هم درك ميكني تازه.
---
خوشم مياد سه حالت بيشتر نداره قضيه.
يا بيب بيب
يا بيب بيب بيب
يا برنزه.
هيچم لازم نيست بفهمين چي گفتم.
البته، بيانصاف كه نيستم، گاهي وقتا حالت چهارمم داريم.
---
مجددا محذوف.
---
هــــي چقده اين كوچه جديده خوبه. شونصد تا پسر گوگولي مگولي داره كه دست بر قضا همشونم يا ماكسيما دارن يا پرشيا يا زانتيا.
منتها يه اشكال كوچيك كه اين وسط هس اينه كه وقتي من با افتضاحترين و عمله ترين تريپ ممكن داشتم ميرفتم بيرون، همشون با هم نميدونم كدوم گور داشتن ميرفتن كه منو با اون قيافه ديدن و ديگه همه چي تموم شد!
---
يادم نيست چند جا خوندم يا شنيدم كه فلاني آدم خوبيه، فقط يكمي احمقه.
آخه نفهما، حماقت خودش بزرگترين و وحشتناكترين بدي ايه كه يه نفر مي تونه داشته باشه.
وقتي يكي اونقدر احمقه كه ميرينه به هيكل دنيا، ديگه كي مياد بررسي كنه ببينه نيت و منظور اصلي و قلبيش چي بوده و مثلا خوب بوده و از رو حماقت گند زده ؟؟
---
اصلا مگه فرقيم ميكنه؟؟ وقتي ريده شد ديگه شد. حالا چه فرقي داره كي كرده و چرا.
---
مسخره ش اينجاس كه هرچيئم خودتو جر بدي باز يه جاي كار ميلنگه.
---
يه وقتايي خودتو الكي سنگ رو يخ ميكني،
بعدش اونقــــدر از دست خودت حرصت ميگيره كه دلت ميخواد بزني تو گوش خودت.
---
تا حالا توي شيشه عينك، از فاصله دوسانتيمتري، مراحل دقيق حلقه زدن اشك توي چشمتو ديدي ؟؟
خيلــــــــي جالبه.
كافيه قبل از شكستن بغضه، دراز بكشي زير نور، يه دستتم بذاري جلوي چشمت و روبروي شيشه. اونوقت عكس چشمت منعكس ميشه اون تو.
بعد، يه نفس عميق ميكشي،
آروم.. بغضتو ول ميكني...
---
در مورد بعضي آدما حتي اون عبارت دل خنك كن كسّ ننهش رو هم نميشه گفت.
چون مادر محترمشون خود آدم و ننه و بابا و هفت جدشو به يه اشاره فتيله پيچ ميكنه.
---
حالم از خودم بهم ميخوره وقتي بعد از يه هفته زنگ ميزنم به يكي فقط براي اينكه درددل كنم.
بعد، ميگم خب، مگه ديگرانم همين كارو درباره من نميكنن؟؟
تازه اونا بينش خيلي بيشتر از يه هفته فاصله ميندازن.
---
علت اينكه پستام طولانيه، اينه كه معمولا در حالت Fucked Up شروع ميكنم نوشتن.
و خب، وبلاگي كه هــــــــــمه ي غرغرامو توش تخليه نكنم به درد لاي جرز ميخوره آخه.
---
ببينم.. ريدن به يه نفر هميشه دليل ميخواد؟؟
گمونم بستگي داره ريده شونده كي باشه.
اگه من باشم، كه عمرا دليل نميخواد هيچي مستحبم هست!
---
ننه كلاغه دوباره به افق نگاه كرد. كمي فكر كرد و توي دلش گفت : گور باباي جفت و جوجه ها و لونه هم كرده.
و به طرف افق پركشيد.
---
Shit... كليههه دهنمو سرويس كرد.
گوشاتو واكن.
ايندفعه فقط ميگم.. دفعه بعد عملا حواله ميكنم به تخمم.
---
يه دفعه بايد گوله كنم مفهوم واقعي منتظر تلفن كسي بودن رو به چند نفر بفهمونم.
---
اووووووه .. 21 روش براي غلبه بر تنبلي ؟؟ تازه قورباغه ئم قورت بدم؟؟
من يدونه پيشنهاد ميكنم جاي همه اون بيست و يكي كار كنه:
باسن مبارك را هم بياوريد.
---
بـــــــــــــــــــــــــدم مياد وقتي تلويحا بهم فهمونده ميشه كه اصلا مهم نيستم...
بيشتر مستقيمش رو ترجيح ميدم تا اقلا تكليفمو بدونم.
---
خيلي تابلوئه نه؟
باز قاطي كردم هر چي از دهنم درمياد دارم ميگم. بعدا واسه تك تك اينا يه فحش به خودم ميدم يه معذرت خواهي از يكي ديگه.
حالا فعلا بيخيال بذار زرمو بزنم.
---
اين دو تا پاراگرافم حذف شد.
---
در جواب خانم سحر عزيز، بايد بگم كه راستش واقعا حالم بهم ميخوره از بس اين موضوع رو توضيح دادم. تقريبا دفعه پونصدمه. حالا، اين دفعهم روش.
توي يكي دو تا پست قبلمم نوشتم. من يكي هيچ حوصله ندارم براي اينكه به تقليد متهم نشم، تمام حرفا و كارامو چك كنم ببينم كس ديگه انجام نداده باشه.
البته، علاوه بر اينكه به قول مهناز، همهمون افكار ريده شده ديگران رو قرقره ميكنيم، گاهيم پيش مياد كه دو نفر شبيه هم باشن. خيلي عجيب نيست.
سلام منم برسونين راستي.
تموم؟؟
---
واقعا تو كار بعضي از اين پسرا ميمونم.
كه چي آخه يه عالمه وقت تلف ميكنين و دروغ ميگين و خواركسه بازي درميارين و هزار جور معلق، تا به يه چيزي برسين كه هر چند قيمت دقيق دستم نيست، اما گمون نكنم بيشتر از پول توجيبي دو سه روزتون آب بخوره.
تازه، اون طرف حرفهاي ترم هست.
---
خواهر بزرگه: وايييي چقدر من کار نکرده دارم تهران.. خدا کنه زودتر برگرديم يکم به کارام برسم.
من: آخ گفتي منم يه کوه درساي نخونده م تلمبار شده رو هم..
خواهر کوچيکه: آره منم يه عالمــــه تلفن دارم که بايد بزنم!!
نيلو اين همون چس بچهست ها.
بچهم بچه هاي قديم.
---
اصولا تشنه تشنه لب چشمه بردن و آوردن اين پسرا حال ميده.
حالا اگه پسره از اين خوشتيپاي پدرسگ ازخودراضيم باشه، كه خيلي بيشتر.
---
وسط اين پسته، يه اسباب كشي داشتيم، يه سرم رفتم شمال عروسي و برگشتم.
---
اين ماني هست ..خوب؟ اين عشق منه. از موقعي كه اين تو دل مامانش بود و مامانش من و ماني رو مي نوشت من واسه اين بچه غش و ضعف مي كردم. الانم كه Wallpaper هام يكي در ميون عكس اين بچهس.
گفتم اينجام اين عشقمو جار بزنم خفه نشم يه وقت.
اصولا با اين عشق و علاقه يي كه من به بچه ها دارم، سر مامان بابامو نكنم زير ننگ شانس آوردم.
---
حالا مسخره خانوم، كه چي واسه يه مساله كوچولو اين همه سليطه بازي درآوردي؟؟
---
در مورد من يكي كه خيلي صادقه.
حواستون باشه زياد از جلو چشمم دور نشين.
---
حالا نوبرشو آوردي مگه بابا. اينم يه گه مثل بقيه.
---
ذهن من قبل از اينكه پيچيده باشه، ريده تشريف داره.
---
دو دسته تو عالم هستن كه هر چيئم زشت و بدتركيب و بيريخت باشن دوست داشتني و ملوسن.
يكي بچه هاي كوچولو، يكيم عروس ها تو شب عروسيشون.
---
ياشا ديشب تو عروسي ملت داشتن تانگو ميرقصيدن... بدجوري جات خالي بود!!
;)
---
عرض كنم خدمتت كه...
به تخمم.
---
جميع كسايي كه اسمشون ميلاده و من ديدم يه خصوصيت مشترك دارن. بيكار كه ميشن ميگن خوب حالا كاري كه ندارم برم يه چند سانتي قد بكشم!
---
الان من دارم با تك تكتون پازل بازي ميكنم.
اگه درست بچيني تيكه هاي اين پست رو، يه چيزي شبيه انگشت فاك از توش درمياد كه طرفت نشونه رفته.
خصوصي بود اين جمله بالا.
---
خودمونيم، اين آرايشگرا هم خوب پول ميگيرن كه برينن به قيافه آدم.
---
باز واسه چي ساعتو نگاه ميكني؟
بله؟!
آخه آدم نميشي تو دختره؟؟
- نــــــــــچ
Ok.
---
اون پسته بود، اولش نوشته بودم آخ که چقدر گاو هستند افرادي که آرشيو وبلاگشونو inactive ميکنن...
خب؟؟
اون پسته رو اگه ننوشته بودم الان آرشيوم رو inactive ميكردم.
---
حالا تا تو اين بحث آرشيوم و يادم نرفته، اينم بگم كه بابا مرگ من آرشيوتون رو هفتگي نكنين. شايد يه احمقي مثل من خواست نوشتههاي يك سال اخيرتونو بخونه. جر ميخوره بسكه بايد صفحه باز كنه آخه.
---
چاكريم.
---
از خودم متشكرم واقعا. خيلي شيك برداشتم تلفنه رو زدم به برق و سوزوندم.
بعدشم خيلي شيكتر جلو مامانه گفتم خب چرا سروصدا ميكني به يه ورم كه سوخت!!
---
اون مستر بين حداقل ميتونست واسه خودش كارت پستال بفرسته بابا.
من بدبخت كه نميتونم خودم به خودم زنگ بزنم بگم هــــــــــــــي دختر دلم برات تنگ شده.
---
اگه عاشقانهترينهاي دنيا رو بلد بودم...
هزارسال ديگهم بهت نميگفتم...همينجوريشم خيلي پررو شدي.
---
خيلي جالبه که من دقيقا ميدونم تمام مشکلاتم وقتي حل ميشه که يکم توقعمو بيارم پايين،
اما خب، نميشه ديگه.
---
ملت طلاق ميگيرن، شكست عشقي ميخورن، فلج ميشن، از هيچ جاي وبلاگشون نميتوني بفهمي طوريشون شده. فوقش يكمي ديردير آپديت ميكنن و پستاشون تلخ و فلسفي ميشه.
حالا ما، بهمون ميگن بالاي چشمت ابرو يا يه تب ميكنيم به طور ناگهاني قد پستامون ميشه ايــــــــــــن هوا همشم غر و نق و ناله!!
اون دفعه گفتم من يه آدم سوپر برونگرا هستم كي بود گفت نه ؟؟
بياد عين آدم كتكش رو بخوره و بره!!
---
چه موجودات بدبختي هستند اين عناصر ذكور .
طفلكها ابراز احساسات هم بلد نيستن. درست مثل اين كه حرف زدن به يه بچه ياد بدي، به اينام بايد انقدر بگي و بگي تا زبونشون باز بشه و اصولا ياد بگيرن آدم چه جوري علاقهش رو به ديگران نشون ميده.
بخوره تو سرتون بابا. نخواستيم.
---
اااه چقدر اين اتاقه سرده. يخ كرد پاهام.
---
داشتم جاروبرقي ميكشيدم و مامانه هم بيرون داشت جمع و جور ميكرد. در اتاقم كه بسته.
بعد يهو به ذهنم رسيد چقدر صحنه سينمايي ميشه اگه الان اون بيرون مامانم سكته كنه و هي منو صدا بزنه و منم به خاطر جارو نشنوم و بعد يه ساعت برم بيرون ببينم تقريبا مرده!!
با سرعت نور جارو رو پرت كردم زمين درو باز كردم كه مطمئن شم حالش خوبه.
---
حالا دو ديقهئم اومديم بنويسيم مامانه نشسته اينجا داره مخ تيليت ميكنه.
---
يا طرز فكر تو اشتباهه يا برداشت من،
آخه سگ كه نميتونه تلفن بزنه.
---
هر رابطهاي يه دز خاصي آرامش و امنيت و عشق بهت مي ده، يه دزي هم تنش و عصبيت.
اكسپاير شدن يه رابطه رو، از اونجا بفهم كه دز عصبيتش بيشتر از آرامش و عشقش ميشه.
---
بعد از دو ساعت درس خوندن تو كتابخونه سرتو بالا ميكني يكم كش بياي و خستگي در كني، چشمت ميفته به نوشته ي روي ميز :
خاك بر سر خرخون بدبختت كنن !
خيلي ممنون عزيزم كلي انرژي دادي بهم!!
به دو تا نمونه ديگه توجه كنيد:
سلام. من يك پسر خوب هستم. تو هم يك دختر خوب هستي. من مايلم با هم دوست بشيم البته اگه تو بخواي (مطمئن باش ضرر نميكني) به اين آيدي پي ام بده. ميلاد.
طريقه درست گاييدن ( يه چيزي حدود بيست خط آموزش روي ميز نوشته بود يارو ! )
---
تدابير نگهدارندهئم، تا يه مدت زمان محدودي كار ميكنن.
يه فكري بكن زودتر.
---
هر تو يي كه تو نيستي بابا.
---
هر اون ي هم اون نيست تازه.
---
عجــــــــــــــب خنگي هستيا..
رو هر كي اينقدر انرژي گذاشته بودم از خودمم اوستاتر ميشد.
---
But though you're still with me...
---
يكي از خصوصيات تخمي من اينه كه وقتي از يه موضوعي ناراحت ميشم، ميشينم همين جوري هي بهش پروبال مي دم و گندهش ميكنم.
تازه درست همون موقعم وبلاگ نوشتنم ميگيره.
---
خوااااااااااااااركسه ها من كجام بيادبه آخه؟؟
---
يكمي ديره واسه اينكه بگم چي دوست دارم و از چي خوشم نمياد.
دندت نرم.
---
FUCKING by nature...
---
محذوف.
---
گاهي فكر ميكنم تمام اين سطرها تلاش مذبوحانه يك احمقه براي پنهان كردن حماقتش.
يا شايدم تلاش يه بچه براي پنهان كردن بچگيش.
نچ.
هيچكدوم.
همش فقط يه صداس كه داد ميزنه...
اينم كه چي داد ميزنه، مطلقا به شما مربوط نيست.
---
اون اول اولا اسم گلزار ميومد من شخصا بالا مياوردم.
بعد از ديدن کما به اين نتيجه رسيدم که فقط وقتي لباس مشکي ميپوشه هيکلش خيلي سکسيه.
از ديشب تا حالام از مدل حرف زدن و خنديدنش خيلي خوشم اومده.
پروردگارا استدعاي عاجزانه دارم منو به روزي نندازي که بيام تو اين وبلاگ بنويسم وااااي گلزار دو نقطه ايکس !!
---
تحقير شدن بدترين حس دنياست،
اما بدترش، وقتيه كه خودت، به چشم خودت، حقارتت رو مي بيني.
عمقش رو هم درك ميكني تازه.
---
خوشم مياد سه حالت بيشتر نداره قضيه.
يا بيب بيب
يا بيب بيب بيب
يا برنزه.
هيچم لازم نيست بفهمين چي گفتم.
البته، بيانصاف كه نيستم، گاهي وقتا حالت چهارمم داريم.
---
مجددا محذوف.
---
هــــي چقده اين كوچه جديده خوبه. شونصد تا پسر گوگولي مگولي داره كه دست بر قضا همشونم يا ماكسيما دارن يا پرشيا يا زانتيا.
منتها يه اشكال كوچيك كه اين وسط هس اينه كه وقتي من با افتضاحترين و عمله ترين تريپ ممكن داشتم ميرفتم بيرون، همشون با هم نميدونم كدوم گور داشتن ميرفتن كه منو با اون قيافه ديدن و ديگه همه چي تموم شد!
---
يادم نيست چند جا خوندم يا شنيدم كه فلاني آدم خوبيه، فقط يكمي احمقه.
آخه نفهما، حماقت خودش بزرگترين و وحشتناكترين بدي ايه كه يه نفر مي تونه داشته باشه.
وقتي يكي اونقدر احمقه كه ميرينه به هيكل دنيا، ديگه كي مياد بررسي كنه ببينه نيت و منظور اصلي و قلبيش چي بوده و مثلا خوب بوده و از رو حماقت گند زده ؟؟
---
اصلا مگه فرقيم ميكنه؟؟ وقتي ريده شد ديگه شد. حالا چه فرقي داره كي كرده و چرا.
---
مسخره ش اينجاس كه هرچيئم خودتو جر بدي باز يه جاي كار ميلنگه.
---
يه وقتايي خودتو الكي سنگ رو يخ ميكني،
بعدش اونقــــدر از دست خودت حرصت ميگيره كه دلت ميخواد بزني تو گوش خودت.
---
تا حالا توي شيشه عينك، از فاصله دوسانتيمتري، مراحل دقيق حلقه زدن اشك توي چشمتو ديدي ؟؟
خيلــــــــي جالبه.
كافيه قبل از شكستن بغضه، دراز بكشي زير نور، يه دستتم بذاري جلوي چشمت و روبروي شيشه. اونوقت عكس چشمت منعكس ميشه اون تو.
بعد، يه نفس عميق ميكشي،
آروم.. بغضتو ول ميكني...
---
در مورد بعضي آدما حتي اون عبارت دل خنك كن كسّ ننهش رو هم نميشه گفت.
چون مادر محترمشون خود آدم و ننه و بابا و هفت جدشو به يه اشاره فتيله پيچ ميكنه.
---
حالم از خودم بهم ميخوره وقتي بعد از يه هفته زنگ ميزنم به يكي فقط براي اينكه درددل كنم.
بعد، ميگم خب، مگه ديگرانم همين كارو درباره من نميكنن؟؟
تازه اونا بينش خيلي بيشتر از يه هفته فاصله ميندازن.
---
علت اينكه پستام طولانيه، اينه كه معمولا در حالت Fucked Up شروع ميكنم نوشتن.
و خب، وبلاگي كه هــــــــــمه ي غرغرامو توش تخليه نكنم به درد لاي جرز ميخوره آخه.
---
ببينم.. ريدن به يه نفر هميشه دليل ميخواد؟؟
گمونم بستگي داره ريده شونده كي باشه.
اگه من باشم، كه عمرا دليل نميخواد هيچي مستحبم هست!
---
ننه كلاغه دوباره به افق نگاه كرد. كمي فكر كرد و توي دلش گفت : گور باباي جفت و جوجه ها و لونه هم كرده.
و به طرف افق پركشيد.
---
Shit... كليههه دهنمو سرويس كرد.
گوشاتو واكن.
ايندفعه فقط ميگم.. دفعه بعد عملا حواله ميكنم به تخمم.
---
يه دفعه بايد گوله كنم مفهوم واقعي منتظر تلفن كسي بودن رو به چند نفر بفهمونم.
---
اووووووه .. 21 روش براي غلبه بر تنبلي ؟؟ تازه قورباغه ئم قورت بدم؟؟
من يدونه پيشنهاد ميكنم جاي همه اون بيست و يكي كار كنه:
باسن مبارك را هم بياوريد.
---
بـــــــــــــــــــــــــدم مياد وقتي تلويحا بهم فهمونده ميشه كه اصلا مهم نيستم...
بيشتر مستقيمش رو ترجيح ميدم تا اقلا تكليفمو بدونم.
---
خيلي تابلوئه نه؟
باز قاطي كردم هر چي از دهنم درمياد دارم ميگم. بعدا واسه تك تك اينا يه فحش به خودم ميدم يه معذرت خواهي از يكي ديگه.
حالا فعلا بيخيال بذار زرمو بزنم.
---
اين دو تا پاراگرافم حذف شد.
---
در جواب خانم سحر عزيز، بايد بگم كه راستش واقعا حالم بهم ميخوره از بس اين موضوع رو توضيح دادم. تقريبا دفعه پونصدمه. حالا، اين دفعهم روش.
توي يكي دو تا پست قبلمم نوشتم. من يكي هيچ حوصله ندارم براي اينكه به تقليد متهم نشم، تمام حرفا و كارامو چك كنم ببينم كس ديگه انجام نداده باشه.
البته، علاوه بر اينكه به قول مهناز، همهمون افكار ريده شده ديگران رو قرقره ميكنيم، گاهيم پيش مياد كه دو نفر شبيه هم باشن. خيلي عجيب نيست.
سلام منم برسونين راستي.
تموم؟؟
---
واقعا تو كار بعضي از اين پسرا ميمونم.
كه چي آخه يه عالمه وقت تلف ميكنين و دروغ ميگين و خواركسه بازي درميارين و هزار جور معلق، تا به يه چيزي برسين كه هر چند قيمت دقيق دستم نيست، اما گمون نكنم بيشتر از پول توجيبي دو سه روزتون آب بخوره.
تازه، اون طرف حرفهاي ترم هست.
---
خواهر بزرگه: وايييي چقدر من کار نکرده دارم تهران.. خدا کنه زودتر برگرديم يکم به کارام برسم.
من: آخ گفتي منم يه کوه درساي نخونده م تلمبار شده رو هم..
خواهر کوچيکه: آره منم يه عالمــــه تلفن دارم که بايد بزنم!!
نيلو اين همون چس بچهست ها.
بچهم بچه هاي قديم.
---
اصولا تشنه تشنه لب چشمه بردن و آوردن اين پسرا حال ميده.
حالا اگه پسره از اين خوشتيپاي پدرسگ ازخودراضيم باشه، كه خيلي بيشتر.
---
وسط اين پسته، يه اسباب كشي داشتيم، يه سرم رفتم شمال عروسي و برگشتم.
---
اين ماني هست ..خوب؟ اين عشق منه. از موقعي كه اين تو دل مامانش بود و مامانش من و ماني رو مي نوشت من واسه اين بچه غش و ضعف مي كردم. الانم كه Wallpaper هام يكي در ميون عكس اين بچهس.
گفتم اينجام اين عشقمو جار بزنم خفه نشم يه وقت.
اصولا با اين عشق و علاقه يي كه من به بچه ها دارم، سر مامان بابامو نكنم زير ننگ شانس آوردم.
---
حالا مسخره خانوم، كه چي واسه يه مساله كوچولو اين همه سليطه بازي درآوردي؟؟
---
در مورد من يكي كه خيلي صادقه.
حواستون باشه زياد از جلو چشمم دور نشين.
---
حالا نوبرشو آوردي مگه بابا. اينم يه گه مثل بقيه.
---
ذهن من قبل از اينكه پيچيده باشه، ريده تشريف داره.
---
دو دسته تو عالم هستن كه هر چيئم زشت و بدتركيب و بيريخت باشن دوست داشتني و ملوسن.
يكي بچه هاي كوچولو، يكيم عروس ها تو شب عروسيشون.
---
ياشا ديشب تو عروسي ملت داشتن تانگو ميرقصيدن... بدجوري جات خالي بود!!
;)
---
عرض كنم خدمتت كه...
به تخمم.
---
جميع كسايي كه اسمشون ميلاده و من ديدم يه خصوصيت مشترك دارن. بيكار كه ميشن ميگن خوب حالا كاري كه ندارم برم يه چند سانتي قد بكشم!
---
الان من دارم با تك تكتون پازل بازي ميكنم.
اگه درست بچيني تيكه هاي اين پست رو، يه چيزي شبيه انگشت فاك از توش درمياد كه طرفت نشونه رفته.
خصوصي بود اين جمله بالا.
---
خودمونيم، اين آرايشگرا هم خوب پول ميگيرن كه برينن به قيافه آدم.
---
باز واسه چي ساعتو نگاه ميكني؟
بله؟!
آخه آدم نميشي تو دختره؟؟
- نــــــــــچ
Ok.
---
اون پسته بود، اولش نوشته بودم آخ که چقدر گاو هستند افرادي که آرشيو وبلاگشونو inactive ميکنن...
خب؟؟
اون پسته رو اگه ننوشته بودم الان آرشيوم رو inactive ميكردم.
---
حالا تا تو اين بحث آرشيوم و يادم نرفته، اينم بگم كه بابا مرگ من آرشيوتون رو هفتگي نكنين. شايد يه احمقي مثل من خواست نوشتههاي يك سال اخيرتونو بخونه. جر ميخوره بسكه بايد صفحه باز كنه آخه.
---
چاكريم.
---
از خودم متشكرم واقعا. خيلي شيك برداشتم تلفنه رو زدم به برق و سوزوندم.
بعدشم خيلي شيكتر جلو مامانه گفتم خب چرا سروصدا ميكني به يه ورم كه سوخت!!
---
اون مستر بين حداقل ميتونست واسه خودش كارت پستال بفرسته بابا.
من بدبخت كه نميتونم خودم به خودم زنگ بزنم بگم هــــــــــــــي دختر دلم برات تنگ شده.
---
اگه عاشقانهترينهاي دنيا رو بلد بودم...
هزارسال ديگهم بهت نميگفتم...همينجوريشم خيلي پررو شدي.
---
خيلي جالبه که من دقيقا ميدونم تمام مشکلاتم وقتي حل ميشه که يکم توقعمو بيارم پايين،
اما خب، نميشه ديگه.
---
ملت طلاق ميگيرن، شكست عشقي ميخورن، فلج ميشن، از هيچ جاي وبلاگشون نميتوني بفهمي طوريشون شده. فوقش يكمي ديردير آپديت ميكنن و پستاشون تلخ و فلسفي ميشه.
حالا ما، بهمون ميگن بالاي چشمت ابرو يا يه تب ميكنيم به طور ناگهاني قد پستامون ميشه ايــــــــــــن هوا همشم غر و نق و ناله!!
اون دفعه گفتم من يه آدم سوپر برونگرا هستم كي بود گفت نه ؟؟
بياد عين آدم كتكش رو بخوره و بره!!
پنجشنبه، شهریور ۱۹، ۱۳۸۳
يه وقتايي، بي هيچ دليل خاصي مثل خر دلت ميخواد آپديت کني.
از قضا، اون وقتاي خاص معمولا وقتاييه که به هيچ وجه به کامپيوتر دسترسي نداري.
با کاغذم که قهريم.
---
براي اينکه متهم به تقليد نشم، هر گهي ميخوام بخورم بايد دقت کنم ببينم قبلا يکي ديگه اون گه رو نخورده باشه.
لذا، راحتتره که بگم من يه ميمونم و تموم.
---
خيلي زرا رو هم اگه نزنم هيچ اتفاقي نميافته،
پس نميزنم.
---
در مهمون نوازي من که شکي نيست،
اما اصولا، کسي که خودشو چس ميکنه گور باباش.
---
4:59
فقط يه ديقه ديگه...
بعدش بايد برم درس بخونم.
---
تو وبلاگمم نوشته بودم..
اصولا عاشق آدماي پدرسگ و هفت خط و وحشي ايَم که هيچ کسم به خودشون راه نميدن.
---
حالا سنگدليه، يا هر چي،
من عقيده دارم تمام مهاجران افغان عزيز رو بايد جمع کرد و پست کرد کشورشون.
مقايسه ايران با کشورهاي اروپايي و ژاپن، و مقايسه موقعيت و نقش افغانها در ايران با موقعيت ايرانيها تو اون كشورام، يه چيزيه که بهش ميگن قياس مع الفارق.
---
؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
فرض کنين غير يونيکد بود اين خط.
---
وسوسه...
---
فيــــــــــــــــــــن..
صداي تودماغي کجاش خوشگله؟؟
---
يکي علت اين بغضه که گير کرده تو گلوم رو توجيه کنه لطفا.
---
( این یه تهدیده)
يا همين الان يکي بياد منو بغل کنه و ناز کنه،
يا من عرعر گريه ميکنم.
انتخاب کن ديگه.
---
خودمم که باز مستم،
همش دلم ميخواد يکيو با نوك انگشت سبابه ناز کنم.
حالا حتي اگه اين يکي، مانيتور باشه.
---
تهديدمون کارساز نبود ظاهرا.
هق...
---
حالا اينکه من حالم بده که کاملا درسته البته،
ولي پس توئم ايدز داري.
---
احساس مسئوليت در برابر کسايي که روي تخمشون جا داري،
خيلـــــــــــي احمقانهس.
---
ترجيح ميدم يا همه خونه باشن، يا هيشکي.
به اين ترتيب، الان خواهر کوچيکه اضافيه.
---
و هر آن کسي که گفته انسان به همه چيز عادت ميکند، به قبر هفت جدش و فلانجاي مادرش قاه قاه خنديده است...
چرا من به اين نكبتي كه حتي اينجا هم نميتونم بگم چيه، عادت نميكنم؟؟
---
به جون خودم تا حالا نميدونستم وقتي راننده تاكسيه پيشنهاد ميكنه دربست ببرتت منظورش چيز ديگهس.
عجب خري بودما... به حساب انسانيت ميذاشتم.
---
بدجوري كلافهئم..
---
،٫¤٪×،*()ـ+ـ)(*،×٪¤٫،!،¤×*)+ـ(،٪٫! ، !¤،)ـ*٪، َ!~›*،‹
يه سري چيزا رو هم به زبون رمز ميشه گفت.
---
حالا جدي چرا؟؟
---
از قيافههاي توسري خور بدم مياد.
---
من اگه جاي شما بودم حالم از اين وبلاگ به هم ميخورد.
چند روز پيشام ، سالگرد وبلاگ نويس شدنم بود راستي.
---
حالا هرچيئم كه Eternal بذارم، هرچقدرم كه صداي بارون بده،
بوي خاك بارونخورده كه نمياد، چه فايده؟؟
---
ااااه
یه مشکلي پیش اومده خانم پیرزاد؛
عادت نمي کنیم.
---
8:31
برم يكم ديگهم بخونم درسمو.
دارم كمكم تبديل ميشم به يكي از همون خرخوناي بدبخت !
---
كتاب روانشناسي سال سوم- صفحه 124
منظور از معيار حداقل، حالات و صفاتي است كه اگر در فرد باشد، فرد بيمار تلقي شده و احتياج به درمان دارد. به طور مثال وجود اضطراب دائم، احساس بي ارزشي، داشتن ترس موهوم و اختلال در روابط اجتماعي.
واقعا دلپذيره.
اونايي كه منو ميشناسن خيلي خوب ميدونن كه من تمام اين حالتها رو دارم.
---
قبلنا يه جوري بودم كه ملت ميترسيدن نگاهم كنن بزنمشون،
الان از اونور بوم افتادم، هر جا ميرم ميشم دلقك جمع.
---
Really really دلپذير و جالبه. هر چي بيشتر اين روانشناسي رو مي خونم مي بينم علائم افسردگي و نابهنجاري و بيماري و كوفت و درد رو با شدت هر چه بيشتر تو خودم دارم.
---
براي ثبت در تاريخ، و يادآوري
قسم مي خورم كه اگه شوهر يا دوست پسر آينده م موقع حرف زدن من دست به موبايلش بزنه و هي باهاش ور بره و اس ام اس بازي كنه، همون گوشي رو چنان بكوبم تو ملاجش كه خودش و گوشي به فاك برن.
---
بعضيا مثل اين سطلهاي ماسهي گوشه پمپ بنزينها ميمونن،
به طور مستمر و مداوم و جدي هستن و حضور دارن، اما عملا، هيچ وقت به دردي نميخورن.
---
آخه من به چه زبوني بگم..
ســــــــورپــــــــرايـــــــــزم كــــــــنـــــــــيـــــــــن....
---
برنامهي بسي كلفتي براي ما ريخته شده،
كه در طول دوهفته، 182 ساعت درس بخونيم. كه ميشه روزي 13 ساعت.
من در تمــــــــــــام دوران تحصيلم روي هم اينهمه درس نخوندم.
---
يه جور خيلي احمقانهاي، احساس ميكنم هردومون داريم فيلم بازي ميكنيم...
---
تا حالا شده از بس خوابتون مياد گريه كنين، اما نرين بخوابين؟؟
---
اينا، مطلقا يه سري نوشتههاي شخصيه.
به عبارت بهتر يه سري مزخرفات شخصي.
منظورمو که میفهمین؟؟
---
قبلنا بعضي وبلاگا رو ميديدم، تعجب ميكردم كه چرا بعضيا لينك آرشيوشون رو، يا اسمشونو از پاي پستا، يا چه ميدونم ايميلشونو پاك ميكنن.
الان كاملا ميفهمم چرا.
---
آرزو به دلمون موند يه دوست تو اين دخترا پيدا كنيم، چند ميلي گرمي از اوني كه بهش ميگن مرام داشته باشه.
---
در مورد پسرام همينطور البته.
---
Desire..
---
يه چس بچه هي تو اتاق راه ميره ميگه واااي بچهم رفت سربازي...
ببين ... اينو ميبيني ... آره همينو ميگم ! بيا برو اين تو.
---
...
منم اين وسط برقصم
---
نميدونم چند سال پيش، اصلنم يادم نيست كي و چه شبي بود،
فقط همينو يادم مياد كه يه سايه آروم خزيد بالاي تخت.
اگه دخترخالههه بيدار نشده بود ...
نميدونم. واقعا هميشه برام سوال بوده كه اگه بيدار نميشد، چه اتفاقي ميافتاد؟
---
چند ديقه اجازه بدين لطفا؛
مامانم داره صدام ميكنه كه مهمون نوازي كنم.
---
صم
( الان چندین و چند ساعت بعده و من اصلا یادم نمیاد چي مي خواستم بنویسم که اولش صم بوده )
---
کي مي گه پستای من طولانیه؟؟
این اسپیس های وسطاشو که حذف کني مي شه یه چیزي حدود چهار برابر پستایي که اکثر وبلاگ نویسا مي نویسن.
به من چه که اونا کوتاه مي نویسن؟؟
از قضا، اون وقتاي خاص معمولا وقتاييه که به هيچ وجه به کامپيوتر دسترسي نداري.
با کاغذم که قهريم.
---
براي اينکه متهم به تقليد نشم، هر گهي ميخوام بخورم بايد دقت کنم ببينم قبلا يکي ديگه اون گه رو نخورده باشه.
لذا، راحتتره که بگم من يه ميمونم و تموم.
---
خيلي زرا رو هم اگه نزنم هيچ اتفاقي نميافته،
پس نميزنم.
---
در مهمون نوازي من که شکي نيست،
اما اصولا، کسي که خودشو چس ميکنه گور باباش.
---
4:59
فقط يه ديقه ديگه...
بعدش بايد برم درس بخونم.
---
تو وبلاگمم نوشته بودم..
اصولا عاشق آدماي پدرسگ و هفت خط و وحشي ايَم که هيچ کسم به خودشون راه نميدن.
---
حالا سنگدليه، يا هر چي،
من عقيده دارم تمام مهاجران افغان عزيز رو بايد جمع کرد و پست کرد کشورشون.
مقايسه ايران با کشورهاي اروپايي و ژاپن، و مقايسه موقعيت و نقش افغانها در ايران با موقعيت ايرانيها تو اون كشورام، يه چيزيه که بهش ميگن قياس مع الفارق.
---
؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
فرض کنين غير يونيکد بود اين خط.
---
وسوسه...
---
فيــــــــــــــــــــن..
صداي تودماغي کجاش خوشگله؟؟
---
يکي علت اين بغضه که گير کرده تو گلوم رو توجيه کنه لطفا.
---
( این یه تهدیده)
يا همين الان يکي بياد منو بغل کنه و ناز کنه،
يا من عرعر گريه ميکنم.
انتخاب کن ديگه.
---
خودمم که باز مستم،
همش دلم ميخواد يکيو با نوك انگشت سبابه ناز کنم.
حالا حتي اگه اين يکي، مانيتور باشه.
---
تهديدمون کارساز نبود ظاهرا.
هق...
---
حالا اينکه من حالم بده که کاملا درسته البته،
ولي پس توئم ايدز داري.
---
احساس مسئوليت در برابر کسايي که روي تخمشون جا داري،
خيلـــــــــــي احمقانهس.
---
ترجيح ميدم يا همه خونه باشن، يا هيشکي.
به اين ترتيب، الان خواهر کوچيکه اضافيه.
---
و هر آن کسي که گفته انسان به همه چيز عادت ميکند، به قبر هفت جدش و فلانجاي مادرش قاه قاه خنديده است...
چرا من به اين نكبتي كه حتي اينجا هم نميتونم بگم چيه، عادت نميكنم؟؟
---
به جون خودم تا حالا نميدونستم وقتي راننده تاكسيه پيشنهاد ميكنه دربست ببرتت منظورش چيز ديگهس.
عجب خري بودما... به حساب انسانيت ميذاشتم.
---
بدجوري كلافهئم..
---
،٫¤٪×،*()ـ+ـ)(*،×٪¤٫،!،¤×*)+ـ(،٪٫! ، !¤،)ـ*٪، َ!~›*،‹
يه سري چيزا رو هم به زبون رمز ميشه گفت.
---
حالا جدي چرا؟؟
---
از قيافههاي توسري خور بدم مياد.
---
من اگه جاي شما بودم حالم از اين وبلاگ به هم ميخورد.
چند روز پيشام ، سالگرد وبلاگ نويس شدنم بود راستي.
---
حالا هرچيئم كه Eternal بذارم، هرچقدرم كه صداي بارون بده،
بوي خاك بارونخورده كه نمياد، چه فايده؟؟
---
ااااه
یه مشکلي پیش اومده خانم پیرزاد؛
عادت نمي کنیم.
---
8:31
برم يكم ديگهم بخونم درسمو.
دارم كمكم تبديل ميشم به يكي از همون خرخوناي بدبخت !
---
كتاب روانشناسي سال سوم- صفحه 124
منظور از معيار حداقل، حالات و صفاتي است كه اگر در فرد باشد، فرد بيمار تلقي شده و احتياج به درمان دارد. به طور مثال وجود اضطراب دائم، احساس بي ارزشي، داشتن ترس موهوم و اختلال در روابط اجتماعي.
واقعا دلپذيره.
اونايي كه منو ميشناسن خيلي خوب ميدونن كه من تمام اين حالتها رو دارم.
---
قبلنا يه جوري بودم كه ملت ميترسيدن نگاهم كنن بزنمشون،
الان از اونور بوم افتادم، هر جا ميرم ميشم دلقك جمع.
---
Really really دلپذير و جالبه. هر چي بيشتر اين روانشناسي رو مي خونم مي بينم علائم افسردگي و نابهنجاري و بيماري و كوفت و درد رو با شدت هر چه بيشتر تو خودم دارم.
---
براي ثبت در تاريخ، و يادآوري
قسم مي خورم كه اگه شوهر يا دوست پسر آينده م موقع حرف زدن من دست به موبايلش بزنه و هي باهاش ور بره و اس ام اس بازي كنه، همون گوشي رو چنان بكوبم تو ملاجش كه خودش و گوشي به فاك برن.
---
بعضيا مثل اين سطلهاي ماسهي گوشه پمپ بنزينها ميمونن،
به طور مستمر و مداوم و جدي هستن و حضور دارن، اما عملا، هيچ وقت به دردي نميخورن.
---
آخه من به چه زبوني بگم..
ســــــــورپــــــــرايـــــــــزم كــــــــنـــــــــيـــــــــن....
---
برنامهي بسي كلفتي براي ما ريخته شده،
كه در طول دوهفته، 182 ساعت درس بخونيم. كه ميشه روزي 13 ساعت.
من در تمــــــــــــام دوران تحصيلم روي هم اينهمه درس نخوندم.
---
يه جور خيلي احمقانهاي، احساس ميكنم هردومون داريم فيلم بازي ميكنيم...
---
تا حالا شده از بس خوابتون مياد گريه كنين، اما نرين بخوابين؟؟
---
اينا، مطلقا يه سري نوشتههاي شخصيه.
به عبارت بهتر يه سري مزخرفات شخصي.
منظورمو که میفهمین؟؟
---
قبلنا بعضي وبلاگا رو ميديدم، تعجب ميكردم كه چرا بعضيا لينك آرشيوشون رو، يا اسمشونو از پاي پستا، يا چه ميدونم ايميلشونو پاك ميكنن.
الان كاملا ميفهمم چرا.
---
آرزو به دلمون موند يه دوست تو اين دخترا پيدا كنيم، چند ميلي گرمي از اوني كه بهش ميگن مرام داشته باشه.
---
در مورد پسرام همينطور البته.
---
Desire..
---
يه چس بچه هي تو اتاق راه ميره ميگه واااي بچهم رفت سربازي...
ببين ... اينو ميبيني ... آره همينو ميگم ! بيا برو اين تو.
---
...
منم اين وسط برقصم
---
نميدونم چند سال پيش، اصلنم يادم نيست كي و چه شبي بود،
فقط همينو يادم مياد كه يه سايه آروم خزيد بالاي تخت.
اگه دخترخالههه بيدار نشده بود ...
نميدونم. واقعا هميشه برام سوال بوده كه اگه بيدار نميشد، چه اتفاقي ميافتاد؟
---
چند ديقه اجازه بدين لطفا؛
مامانم داره صدام ميكنه كه مهمون نوازي كنم.
---
صم
( الان چندین و چند ساعت بعده و من اصلا یادم نمیاد چي مي خواستم بنویسم که اولش صم بوده )
---
کي مي گه پستای من طولانیه؟؟
این اسپیس های وسطاشو که حذف کني مي شه یه چیزي حدود چهار برابر پستایي که اکثر وبلاگ نویسا مي نویسن.
به من چه که اونا کوتاه مي نویسن؟؟
جمعه، شهریور ۱۳، ۱۳۸۳
I REFUSE TO BE A VICTIM
اينجانب اخيرا کشف نمودهام که وقتي آدم بعد از چند پرس گريه و درحاليکه چشمهايش به قاعده يك گردو پف کردهاست، آرايش ميکند، خط چشمش بسي زيبا از آب در ميآيد.
لذا من بعد قبل از بيرون رفتن، چند کلامي با پدر و مادر عزيز سخن خواهيمگفت و سپس به آرايش کردن خواهيمپرداخت.
* جهنم ميدانيد که چيست؟؟
همان...
اينجانب اخيرا کشف نمودهام که وقتي آدم بعد از چند پرس گريه و درحاليکه چشمهايش به قاعده يك گردو پف کردهاست، آرايش ميکند، خط چشمش بسي زيبا از آب در ميآيد.
لذا من بعد قبل از بيرون رفتن، چند کلامي با پدر و مادر عزيز سخن خواهيمگفت و سپس به آرايش کردن خواهيمپرداخت.
* جهنم ميدانيد که چيست؟؟
همان...
چهارشنبه، شهریور ۱۱، ۱۳۸۳
يه چند خطي اينجا نوشته شده بود که پاك شد.
---
راستي،
سلامم يادم رفت بکنم.
---
حالا نصفه شبي،هوس شيرشکلات براي چي کردي دختر ؟؟
مم .. مشکوك ميزنم به بارداري. از سرشب تو خونه راه ميرم ميگم بوي جوراب کثيف و پنير گنديده مياد .
اين بوها رو فقط خودم احساس ميکنم البته .اينم از هوس خرکي الانم.
خدا رو چه ديدي،شايد يه Saint Elize ئم ازمون دراومد .
---
ويندوز اکس پي ۲۰۰۴ سانتا کلاز اديشن شنيده بودين؟
من که نشنيده بودم .. اما الان توشم. بامزهس.
---
قراره اين يکي ديگه آپديت طولاني و درست حسابياي بشه .
نه که من آدم شده باشما . نچ . از اين خبرا نيست.
مودم نازنينمو با دستاي خودم درآوردم دادم باباهه . يه توفيق اجباري بشه بلکه يکمي درس بخونيم.
لذا،چند وقتي اينجا از پيسي شوهرخواهره يا کافي نت قراره آپديت بشه.
خب،طبيعتا ديگه نميشه هر کسشعري به مخم رسيد سه سوت بيام پست کنم که.
---
داشتم يه چيزي از Manowar گوش ميکردم٬
بعد،نه که قبليايي که گوش کرده بودم همش وحشيانه بود و اين يکي با يه پيانو (صداش شبيه پيانو بود يعني ... من که سرم نميشه ) شروع شده بود،تو يه حالت آماده باش و دفاعي مدام خودمو جمع ميکردم و منتظر بودم ريتم وحشيانهش شروع بشه.
---
يه فکري داره ديوانهم ميکنه.
بيشتر يه جور ترسه،البته.
ترس اينکه نقشههام براي زندگي آينده عملي نشن٬
منم مجبور شم مثل N تا دختر ديگه،بيست و چند سالي زير سايه باباهه زندگي کنم،بقيهشم تحت سرپرستي شوهر گرام.
Shit.
---
يه جوراي عجيبي دلم ميخواد مزخرف بنويسم.
---
هنوزمIn Love Forever منو خواب ميكنه ...
---
كككككككككككككككككككككككككككككككككككككككككككككككككككككككككككك
مممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممم
ييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييي
..........................................................................................
تعجب نكنين، چيزي نيست.
يه اسهال تايپي ساده.
---
بدم نمياد يكي بياد بهم توضيح بده،
جنگيدن توي اون هشت سال و كشته شدن جوونا براي دفاع از كشورشون، چه ارتباطي به خدا و دين و پيغمبر و حضرت فاطمه زهرا و امام زمان داشته ؟؟
مسخره س والا. بدبختا رفتن بجنگن از كشور و خاك و وطنشون دفاع كنن، اصولا از جايي ئم معلوم نيست كه 100% شون مسلمون بودن يا اعتقادات مذهبي داشتن، بعد هي ميگن شهداي راه اسلام و پيغمبر و فلان. گور پدر اسلامم كرده اصلا بابا.
---
I will build a lovely house
with satin green shutters
And it would be lovely
the most lovely house in the world
حالت چطوره پسر
---
ديدي يه وقتايي سر يه چيزي از كسي دلخور ميشي، بعد يارو خودش رو صددرصد حق به جانب ميدونه.
اپسيلني هم احساس پشيموني و فلان نميكنه. يعني اصلا نميفهمه تو چرا بهت برخورده .
بعد واسه اينكه حالا تو ناراحت نشي عذرخواهي ميكنه.
آدم ميخواد اين جور موقعها اون عذرخواهي رو تبديل به دسته بيل كنه و بكنه تو كون طرف.
---
تو را هم بسي miss كرده ايم دخترك.
---
Princess Elize
---
خب آرزوئم كه بر جوانان عيب نيست بابا.
---
شوخي با توهين فرق داره يكمي.
---
I'm tryin' not to think about you
I'm not waitin' by the thelephone
فعلا كه همه چي مرتبه،
هر وقت موقعيتش پيش اومد تصميم ميگيرم كه گريه كنم يا نه.
---
هــــــــــــــي پسر اين ارسطو عجب مخي بوده.
فكرشو بكن! چندهزار سال پيش يه سري حرف و تئوري و نظريه و فلسفه رديف كرده كه بعد اين چندهزار سال هنوز كسي رو دستش نيومده.
---
دوئل رو ترجيح ميدم.
---
خــــــــــــــــــــــــــــــــــفه شين بابا.
---
واقعا، دليل اينكه من با يه عالمه فلسفه و تاريخ نخونده نشستم اين جا مزخرف مينويسم،
...
شايدم اين باشه كه بايد امشب مزخرفاتمو تموم كنم كه فردا از كافي نته پستش كنم. شايدم اين كه شديدا رو دنده چرند گفتنم باز.
به چه پيسي افتاديما.
---
حالا نمي دونم اشكال از منه يا از بقيه آدما،
ولي، بيشتر موقعها،
بعضي آدما به شــــــــــــــــــدت حالمو بهم ميزنن.
اين بعضي، يه چيزيه حدود 90% .
حالا اشكال از منه يا اونا؟؟
---
البته، مطمئن باش ميفهمم كه درك كردنش برات سخته.
فشار نيار به خودت.
---
يه اخلاق تخمي دارم من.
اگه زده بشه تو ذوقم، ديگه تمـــــــــــومه. سگي ميشم كه بيا و ببين.
چند دفعه بايد بگم اينو آخه !
---
انقدر سر و صدا نكنين بابا.
نچ. كامنتاي قبلي پاك نشده. تو خود سايت هالوسكن هستش اگه كسي خيلي علاقه داشت يوزر و پس بدم بره ببينه !! اما هالوسكن علاوه بر اينكه بعد چندوقت كامنتاي قديمي رو پاك ميكرد، تو آرشيوهاي يكي دو ماه پيشمم شماره كامنتها رو صفر نشون ميداد. تازشم كلاس Yaccs كجا و هالوسكن كجا.
حالا، اون نقطه نظرات تخميتون چه تحفهيي بوده مگه كه اين قدر بهتون برخورده كه غيب شدن ؟؟
---
يادآوري ميكنم:
خفه شين.
اصلا من هر وقت كه ذهنمو ول ميكنم و ميخوام آپديت سوررئاليستي كنم، اولين كلماتي كه به ذهنم ميان خفه شو و به تو چه
هستن.
عقده اي.
---
حالا چي شده بعد چندين و چند سال كريس دي برگ گوش ميكنم دوباره؟
---
يه اصلي وجود داره، موسوم به من خوبم همه بدن.
لامصب ريــــــــــــــده به هر چيز و هر كسي كه من دوست دارم .
مخصوصا، مخصوصا كتاب. دو تا شخصيتايي كه هميشه عاشقشون بودم به خاطر اينكه مظهر مجسم اين اصل هستن از چشمم افتادن بدجور .
سينوهه و جلال آريان رو ميگم.
البته، اين كه اين قدر از اين اصل بدم مياد، دليل نميشه خودمم پابندش نباشما.
---
اه .
يادم بندازين برم دنبالش يه وقت بگيرم واسه عمل اين انگشت پام كه يه كوچولو كج شده.
راستي،
چقدر فوت فتيش تو اركات زياده !
---
اينم بگم و برم فلسفه هه رو بخونم( بعدش ميام باز مينويسم البته! )
يه اتفاق خيلــــــــــي عجيبي افتاد امروز!
من از پيسي شوهرخواهرم آن شدم، بعد، كامنتا رو كه چك كردم اومدم يه چيزي زيرش بنويسم.
فكر ميكنين چي شده بود ؟؟
در حاليکه من خودم ديروز تمام Temporary و هيستوري و كوكي ها رو پاك كرده بودم، و در حالي كه اصلا تو عمر وجود اون كامپيوتر كسي با اون به
اين وبلاگ سر نزده بود، قسمت مشخصات به اين صورت پر شده بود:
نام : گلابي -- ايميل : گلابي فلان ات ياهو دات كام -- وبلاگ: گلابي دات پرشين بلاگ دات
كام.
!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
خيليه ها !!
تروخدا يكي يه توجيهي براش پيدا كنه. مخم هي داره ارور ميده !
---
چيز جديدي نيست،
همون قضيه كبكه و كلاغه.
---
حالا يه كله شقم پيدا شده ميخواد حالي من كنه كه خيلي دوستم داره و خيلي رفيقه و هر چيئم من گه باشم تنهام نميذاره، من تمام توانم رو به كار گرفتهم كلش رو بخوابونم !!
---
هم من خوابم مياد،
هم مامانه الان اولتيماتوم داد،
هم ديگه دارم ميفتم به كس گفتن.
به همين دلايل، شب بخير.
---
راستي،
سلامم يادم رفت بکنم.
---
حالا نصفه شبي،هوس شيرشکلات براي چي کردي دختر ؟؟
مم .. مشکوك ميزنم به بارداري. از سرشب تو خونه راه ميرم ميگم بوي جوراب کثيف و پنير گنديده مياد .
اين بوها رو فقط خودم احساس ميکنم البته .اينم از هوس خرکي الانم.
خدا رو چه ديدي،شايد يه Saint Elize ئم ازمون دراومد .
---
ويندوز اکس پي ۲۰۰۴ سانتا کلاز اديشن شنيده بودين؟
من که نشنيده بودم .. اما الان توشم. بامزهس.
---
قراره اين يکي ديگه آپديت طولاني و درست حسابياي بشه .
نه که من آدم شده باشما . نچ . از اين خبرا نيست.
مودم نازنينمو با دستاي خودم درآوردم دادم باباهه . يه توفيق اجباري بشه بلکه يکمي درس بخونيم.
لذا،چند وقتي اينجا از پيسي شوهرخواهره يا کافي نت قراره آپديت بشه.
خب،طبيعتا ديگه نميشه هر کسشعري به مخم رسيد سه سوت بيام پست کنم که.
---
داشتم يه چيزي از Manowar گوش ميکردم٬
بعد،نه که قبليايي که گوش کرده بودم همش وحشيانه بود و اين يکي با يه پيانو (صداش شبيه پيانو بود يعني ... من که سرم نميشه ) شروع شده بود،تو يه حالت آماده باش و دفاعي مدام خودمو جمع ميکردم و منتظر بودم ريتم وحشيانهش شروع بشه.
---
يه فکري داره ديوانهم ميکنه.
بيشتر يه جور ترسه،البته.
ترس اينکه نقشههام براي زندگي آينده عملي نشن٬
منم مجبور شم مثل N تا دختر ديگه،بيست و چند سالي زير سايه باباهه زندگي کنم،بقيهشم تحت سرپرستي شوهر گرام.
Shit.
---
يه جوراي عجيبي دلم ميخواد مزخرف بنويسم.
---
هنوزمIn Love Forever منو خواب ميكنه ...
---
كككككككككككككككككككككككككككككككككككككككككككككككككككككككككككك
مممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممم
ييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييي
..........................................................................................
تعجب نكنين، چيزي نيست.
يه اسهال تايپي ساده.
---
بدم نمياد يكي بياد بهم توضيح بده،
جنگيدن توي اون هشت سال و كشته شدن جوونا براي دفاع از كشورشون، چه ارتباطي به خدا و دين و پيغمبر و حضرت فاطمه زهرا و امام زمان داشته ؟؟
مسخره س والا. بدبختا رفتن بجنگن از كشور و خاك و وطنشون دفاع كنن، اصولا از جايي ئم معلوم نيست كه 100% شون مسلمون بودن يا اعتقادات مذهبي داشتن، بعد هي ميگن شهداي راه اسلام و پيغمبر و فلان. گور پدر اسلامم كرده اصلا بابا.
---
I will build a lovely house
with satin green shutters
And it would be lovely
the most lovely house in the world
حالت چطوره پسر
---
ديدي يه وقتايي سر يه چيزي از كسي دلخور ميشي، بعد يارو خودش رو صددرصد حق به جانب ميدونه.
اپسيلني هم احساس پشيموني و فلان نميكنه. يعني اصلا نميفهمه تو چرا بهت برخورده .
بعد واسه اينكه حالا تو ناراحت نشي عذرخواهي ميكنه.
آدم ميخواد اين جور موقعها اون عذرخواهي رو تبديل به دسته بيل كنه و بكنه تو كون طرف.
---
تو را هم بسي miss كرده ايم دخترك.
---
Princess Elize
---
خب آرزوئم كه بر جوانان عيب نيست بابا.
---
شوخي با توهين فرق داره يكمي.
---
I'm tryin' not to think about you
I'm not waitin' by the thelephone
فعلا كه همه چي مرتبه،
هر وقت موقعيتش پيش اومد تصميم ميگيرم كه گريه كنم يا نه.
---
هــــــــــــــي پسر اين ارسطو عجب مخي بوده.
فكرشو بكن! چندهزار سال پيش يه سري حرف و تئوري و نظريه و فلسفه رديف كرده كه بعد اين چندهزار سال هنوز كسي رو دستش نيومده.
---
دوئل رو ترجيح ميدم.
---
خــــــــــــــــــــــــــــــــــفه شين بابا.
---
واقعا، دليل اينكه من با يه عالمه فلسفه و تاريخ نخونده نشستم اين جا مزخرف مينويسم،
...
شايدم اين باشه كه بايد امشب مزخرفاتمو تموم كنم كه فردا از كافي نته پستش كنم. شايدم اين كه شديدا رو دنده چرند گفتنم باز.
به چه پيسي افتاديما.
---
حالا نمي دونم اشكال از منه يا از بقيه آدما،
ولي، بيشتر موقعها،
بعضي آدما به شــــــــــــــــــدت حالمو بهم ميزنن.
اين بعضي، يه چيزيه حدود 90% .
حالا اشكال از منه يا اونا؟؟
---
البته، مطمئن باش ميفهمم كه درك كردنش برات سخته.
فشار نيار به خودت.
---
يه اخلاق تخمي دارم من.
اگه زده بشه تو ذوقم، ديگه تمـــــــــــومه. سگي ميشم كه بيا و ببين.
چند دفعه بايد بگم اينو آخه !
---
انقدر سر و صدا نكنين بابا.
نچ. كامنتاي قبلي پاك نشده. تو خود سايت هالوسكن هستش اگه كسي خيلي علاقه داشت يوزر و پس بدم بره ببينه !! اما هالوسكن علاوه بر اينكه بعد چندوقت كامنتاي قديمي رو پاك ميكرد، تو آرشيوهاي يكي دو ماه پيشمم شماره كامنتها رو صفر نشون ميداد. تازشم كلاس Yaccs كجا و هالوسكن كجا.
حالا، اون نقطه نظرات تخميتون چه تحفهيي بوده مگه كه اين قدر بهتون برخورده كه غيب شدن ؟؟
---
يادآوري ميكنم:
خفه شين.
اصلا من هر وقت كه ذهنمو ول ميكنم و ميخوام آپديت سوررئاليستي كنم، اولين كلماتي كه به ذهنم ميان خفه شو و به تو چه
هستن.
عقده اي.
---
حالا چي شده بعد چندين و چند سال كريس دي برگ گوش ميكنم دوباره؟
---
يه اصلي وجود داره، موسوم به من خوبم همه بدن.
لامصب ريــــــــــــــده به هر چيز و هر كسي كه من دوست دارم .
مخصوصا، مخصوصا كتاب. دو تا شخصيتايي كه هميشه عاشقشون بودم به خاطر اينكه مظهر مجسم اين اصل هستن از چشمم افتادن بدجور .
سينوهه و جلال آريان رو ميگم.
البته، اين كه اين قدر از اين اصل بدم مياد، دليل نميشه خودمم پابندش نباشما.
---
اه .
يادم بندازين برم دنبالش يه وقت بگيرم واسه عمل اين انگشت پام كه يه كوچولو كج شده.
راستي،
چقدر فوت فتيش تو اركات زياده !
---
اينم بگم و برم فلسفه هه رو بخونم( بعدش ميام باز مينويسم البته! )
يه اتفاق خيلــــــــــي عجيبي افتاد امروز!
من از پيسي شوهرخواهرم آن شدم، بعد، كامنتا رو كه چك كردم اومدم يه چيزي زيرش بنويسم.
فكر ميكنين چي شده بود ؟؟
در حاليکه من خودم ديروز تمام Temporary و هيستوري و كوكي ها رو پاك كرده بودم، و در حالي كه اصلا تو عمر وجود اون كامپيوتر كسي با اون به
اين وبلاگ سر نزده بود، قسمت مشخصات به اين صورت پر شده بود:
نام : گلابي -- ايميل : گلابي فلان ات ياهو دات كام -- وبلاگ: گلابي دات پرشين بلاگ دات
كام.
!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
خيليه ها !!
تروخدا يكي يه توجيهي براش پيدا كنه. مخم هي داره ارور ميده !
---
چيز جديدي نيست،
همون قضيه كبكه و كلاغه.
---
حالا يه كله شقم پيدا شده ميخواد حالي من كنه كه خيلي دوستم داره و خيلي رفيقه و هر چيئم من گه باشم تنهام نميذاره، من تمام توانم رو به كار گرفتهم كلش رو بخوابونم !!
---
هم من خوابم مياد،
هم مامانه الان اولتيماتوم داد،
هم ديگه دارم ميفتم به كس گفتن.
به همين دلايل، شب بخير.
اشتراک در:
نظرات (Atom)